22 سپتامبر ۱۹۸۰ برابر با 31 شهریور ۱۳۵۹ عراق جنگی علیه ایران آغاز کرد که ۸ سال به طول انجامید و پس از جنگ ویتنام، طولانیترین جنگ قرن اخیر بود. اگرچه این جنگ، از نظر تداوم و شدت، بیشتر نبردی زمینی بود اما نیروهای هوایی نیز نقش قابل توجهی را ایفا کردند. پس از حملهء ناشیانهء هواپیماهای عراقی در روز اول جنگ برای از صف خارج کردن نیروی هوایی ایران، این نیرو توانست با وجود بروز مشکلات ناشی از غافلگیری و پیامدهای انقلاب نظیر تصفیهء ارتش از افسران زبده ولی وفادار به حکومت پیشین، به سرعت توانایی خود را بازیابد و با اجرای عملیات شجاعانه و حتا عجیب، ۱۳ لشگر آفندی عراق را در وضعیت مشکلی قراردهد. نیروی هوایی ایران در بین نیروهای منطقه در آن زمان، به دلیل توجه، خریدهای هوشمند و آموزشهای باکیفیت انجام شده در دوران پادشاه فقید ایران، بیشک برترین بود. براساس آموزشهای داده شده به این نیرو، تخصص آن کندکردن و حتی توقف واحدهای سنگین زرهی (حتی اگر مربوط به ارتش سرخ باشد) بود. بیشک به جز برخی مقاومتهای کوچک مردمی در روزهای اول جنگ، این نیروی هوایی و هوانیروز ایران بود که نوک پیکان مهاجمان را کند کرد. در زمانی که هنوز نیروهای کلاسیک ارتش و نیروهای داوطلب مردمی فرصت استقرار و سازماندهی را در مرزهای غربی و جنوبی نیافتند، نیروهای هلیکوپتری و هوایی ایران ۱۵ روز حیاتی را از ارتش عراق گرفتند و آنها را در حوالی مرز ایران، زمینگیر کردند. نیروی هوایی ایران هزاران سورتی پرواز بر روی ارتش عراق اجرا کرد و هلیکوپترهای کبرای ایران با موشکهای ضدتانک تاو و راکتهای 70 میلیمتری خود، جهنمی از آتش را برای واحدهای زرهی عراق ایجاد کردند. نیروی هوایی با زدن عقبهها، واحدهای تدارکاتی و حتی باندهای پروازی نیروی هوایی عراق، شتاب ارتش بعث را به شدت کاهش داد، به نحوی که 4 تیپ ویژهء عراق، 35 روز حیاتی را در پشت دروازههای شهر کوچک خرمشهر از دست دادند و 2 لشگر مکانیزهء عراق در پشت دروازههای اهواز مجبور به عقبنشینی گشتند. جنگندههای F-4E نیروی هوایی ایران با بهرهگیری از خلبانانی که به قول پادشاه فقید ایران، بیش از ارزش هواپیمایشان، صرف آموزش آنها گشته بود، با موشکهای ماوریک و بمبهای سقوط آزاد Mk 82 پیشروی سریع ارتش بعث عراق را کامل متوقف کردند، به نحوی که ارتش بعث، نتوانست حتا شهرهای مرزی نظیر آبادان، ایلام، اهواز، کرمانشاه را به تصرف خود درآورد، زیرا صدام با توجه به شرائط نامساعد نیروهای ارتش ایران، گمان میبرد ظرف یک هفته به تهران برسد! نبرد در دریا نیز به طور کامل با پشتیبانی جنگندههای F-14A و F-4E نیروی هوایی ایران، به طور کامل، به ضرر عراق به اتمام رسید و ناوچههای اوزای عراقی (Osa)، در عملیات غرورآفرین مروارید که به تاریخ 7 آذر 1359 و به فرماندهی زندهیاد ناخدا افضلی انجام شد، تکتک ناوچههای عراقی را با موشکهای ماوریک هدف قرار داده و غرق نمودند. اگرچه دشمنی غرب سبب شد در مورد رشادتهای نیروهای هوایی و هوانیروز ایران در اوائل جنگ سخنان چندانی در محافل تخصصی غرب گفته نشود، اما درج برخی مقالات در رسانههای خارجی قابل ملاحظه بود تا آنجا که غربیها شکستهای سنگین عراقیها را به حساب برتری تکنولوژی جنگافزارهای خود نسبت به مدل روسی (که مورد استفاده عراق بود) مینوشتند. اما ارتش عراق نتوانست مشابه این وضعیت را در سالهای بعد جنگ برای نیروهای زمینی و دریایی ایران ایجاد کند. هرچه به سالهای انتهایی جنگ نزدیک میشدیم نیروی هوایی عراق بزرگتر و قدرتمندتر میشد اما نیروی هوایی ایران تحت تأثیر تحریمها و فرسایش وحشتناک در اثر تقابل با نیروی هوایی عراق، کوچکتر و ضعیفتر میشد. در سالهای پایانی جنگ (از ۱۳۶۵ به بعد) نیروی هوایی عراق از ۶۰۰ هواپیمای جنگی مدرن (در آن زمان) بهرهمند بود. (نیروی هوایی عراق ۳ بار به طور کامل منهدم و سپس بازسازی شد) حال آنکه ایران تنها ۱۰ درصد این تعداد را به شکل هواپیمای عملیاتی داشت، اما عراق نتوانست از نیروی هوایی خود علیه سربازان ایرانی استفادهء قابل توجهی بکند و عمدتن اقدام به بمباران و حمله به مناطق اقتصادی و مسکونی شهرهای ایران مینمود. ناکامیهای نیروهای هوایی و زرهی عراق در بازپسگیری شهر فاو با وجود انجام صدها سورتی پرواز در روز، نشان از همین امر داشت. حتی عقبنشینیهای ماههای آخر جنگ ایران در اثر برتری هوایی عراق نبود بلکه به افزایش توان آتش عراق، بزرگ شدن بیش از اندازه نیروی زمینی، استفادهء گسترده از سلاحهای شیمیایی و پشتیبانی اطلاعاتی آمریکا از آن کشور باز میگشت. جنگ ایران و عراق نشان داد نیروی هوایی آموزش دیده و باتجربه و انگیزه قادر به کند کردن سرعت واحدهای زرهی و پیاده به میزان زیاد است. اما برعکس نیروی هوایی بدون ابتکار وآموزش کافی نمیتواند مانع پیشروی نیروهای با انگیزهء زمینی شود.
۱۳۸۷ فروردین ۱۰, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر